کد مطلب:25983
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
در مورد داستان حضرت آدم و حوا8 چند پرسش مطرح است:
الف ـ هنگامي كه شيطان بر آنان وارد شد، چنانچه ميدانستند كه او شيطان است، پس به عمد خطا كردهاند و اگر اين گونه نبوده، پس قسم خوردن شيطان براي چه بوده است؟
ب ـ چنانچه شيطان با شكل ديگري بر آنان متمثل شده، فريب خوردن آنان چندان بعيد نبوده است؟ لطفاً در مورد باز گذاشتن دست شيطان توضيح دهيد؟
ج ـ آيا در نهي خداوند از خوردن ميوه درخت، جنبه تعبدي مطرح بوده يا غير آن؟
از آن جا كه پرسش از چندبخش مطرح شده و تفكيك پاسخ براي هر بخشي چندان مناسب نيست، پاسخ را در ضمن امور ذيل، بيان ميكنيم، اميد آن كه مناسب باشد:
1. در اين كه ابليس چه جور خود را به حضرت آدم و حوا در باغي كه در آن ساكن بودند، رسانيد و براي اين كار از چه وسيلهاي استفاده كرد؟ حضرت علامه طباطبايي; بر آنند كه در روايات معتبر و صحيح، چيزي در اينباره نيامده است. اگرچه در برخي روايات آمده است كه ابليس با كمك مار و طاووس حضرت آدم و حوا را فريب داد، اَمّا اين روايات برگرفته از تورات هستند و جعلي ميباشند. لذا بيشتر مفسران به اين روايات اعتنايي نكردند.(الميزان، علامه طباطبايي;، ج 1، ص 140، جامعه مدرسين.)
2. از آياتي از قرآن، مانند: فَقُلْنَا يَـََّ ?‹َادَمُ إِنَّ هَـَذَا عَدُوُّ لَّكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلاَيُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَيََّ ;(طه،117) برداشت ميشود كه حضرت آدم و حوا شيطان را كامل ميشناختند و خداوند او را به آنان معرفي كرده و آنان او را ديدهاند نه مثل ما كه با وصف و صفات شيطان را ميشناسيم.
ديگر اين كه از آيه يَـََّ ?‹َادَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَيَ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لآيَبْلَيَ ;(طه،120) گفت: اي آدم، آيا تو را به درخت جاودانگي و ملكي كه زايل نميشود، راه نمايم؟. استفاده ميشود كه شيطان در برابر حضرت آدم و حوا ايستاده و با آنان صحبت ميكرده است. علامه طباطبايي ميفرمايند: چنانچه حضرت آدم و حوا شيطان را نميديدند و تنها از راه وسوسههاي دروني خطا را مرتكب ميشدند، ميتوانستند به خداوند اعتراض كنند كه ما ابليس را نديديم و خيال كرديم اين وسوسهها از افكار خودمان بوده و هيچ احتمال نداديم كه از ناحيه او باشد و ما هيچ قصد مخالفت با سفارش را نداشتيم.(همان، ص 131، جامعه مدرسين.)
حاصل آن كه حضرت آدم و حوا به عمد و براي ماندن دائمي در آن باغ از درخت ممنوعه تناول كردند. و شيطان در اين راه براي اين كه پنجههاي وسوسه خود را بيشتر و محكمتر در جان آدم و حوا فرو برد سوگندهاي شديدي ياد كرد. در واقع آنچه باعث فريب آدم و حوا شد از يك سو حرص ابدي ماندن در بهشت و از سوي ديگر جهل به اين كه دشمن براي دشمن خود از قسم هم استفاده ميكند. منتها نكتهاي كه نبايد فراموش كرد اين است كه اين خطا ترك اولايي بيش نبود و به هيچ وجه به آن گناه مصطلح را نميتوان اطلاق كرد. توضيح بيشتر در اينباره خواهد آمد.
3. دستورها به طور كلي اعم از امر و نهي دو گونهاند: 1. الزامي و ارشادي، آن دسته از دستورهايي كه سرپيچي از آنها موجب عقوبت اخروي است، الزامي و مولوي مينامند ولي دسته ديگر تنها جهت راهنمايي و مبتلا نشدن به رنجها و ضررها صادر ميشود، مانند سرپيچي از دستورهاي پزشك معالج خويش كه ارشادي نام دارد.
نهي خداوند از نزديك شدن حضرت آدمغ به درخت ممنوعه، نهي تنزيهي و ارشادي بوده است; در سوره بقره و اعراف ميفرمايد: ...وَ لاَتَقْرَبَا هَـَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّـَـلِمِينَ; (بقره، 35) ...و نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد. و در سوره طه ميفرمايد: فَقُلْنَا يَـََّ ?‹َادَمُ إِنَّ هَـَذَا عَدُوُّ لَّكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلاَيُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَيََّ; (طه، 117) پس به آدم گفتيم: (ابليس) دشمن تو و همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند، كه به زحمت و رنج خواهي افتاد.
شقأ، يعني به رنج افتادن; از تعبير ظلم و تشقي به دست ميآيد كه اين ظلم، ظلم به خود است; يعني اگر نزديك شوي در رنج و گرفتاري حيات دنيوي از قبيل: گرسنگي و تشنگي و عريان شدن و... واقع خواهي شد.
بنابراين، مخالفت نهي الهي و ظلم پس از آن، به معناي معصيت و گناه اصطلاحي و ظلم به خداي سبحان نيست; بلكه به اين معناست كه در مقام نصيحت ميفرمايد: اگر نزديك نشوي، خير و صلاح تو در اين است و اين همان، نهي تنزيهي و ارشادي است كه با عصمت منافات ندارد و به تعبير ديگر ترك اولي است كه به دليل كمال خواهي ممكن است از يك پيامبر سر بزند; مانند حضرت آدمغ كه براي كسب بقا و رسيدن به مقامات عاليتر وسوسه شد و مرتكب ترك اولي گرديد.(ر.ك: الميزان في تفسير القرآن، ذيل آيه 120 طه / تفسير نمونه، ج 6، ص 116 ـ 120.)
در نتيجه، حضرت آدمغ گناهي مرتكب نشد تا با عصمت او تنافي داشته باشد; چون تخلف از امر و نهي تكليفي، گناه به حساب ميآيد و پس از توبه، تمام آثار آن محو ميگردد; نه امر و نهي ارشادي كه اگر توبه كند از خطاي او چشمپوشي ميكنند; امّا در عين حال، اثر وضعي خود را دارد. ماندن حضرت آدمغ در روي زمين نيز بعد از توبه، به خاطر اثر وضعيِ ترك اولي بود; مانند شخصي كه خودش را در آب بياندازد; اگر چه پس از آن پشيمان گردد، لباسش خيس خواهد شد; چه بخواهد چه نخواهد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.